palang chal-7cheshmeh-stion 7

palang chal-7cheshmeh-stion 7

Page Type Page Type: Album

Add Heading here

حدود ساعت چهارونیم صبح روز جمعه 24/4/90 از مقابل مسجد میدان درکه به سمت پناهگاه پلنگ چال حرکت کردیم. به همراه آقای مهندس یگانلو و حسین آقا برادرزاده ی آقای یگانلو. حدود ساعت شش و نیم صبح وارد پناهگاه شدیم و بلافاصله به سمت هفت چشمه حرکت کردیم. هوای بسیار لطیف و خنکی را تجربه کردیم. در مسیر هفت چشمه کنار آب روانی صبحانه را صرف کردیم و حرکت به سمت ایستگاه هفت از مسیر دره را آغاز کردیم. جلوتر از ما یک نفر در حال حرکت بود، که فاصله ی زمانی ما با ایشان حدود یک ربع می شد.
پس از صرف صبحانه و در شروع با یک شیب شاید بالای 75 درجه مواجه شدیم در حالی که زمین زیر پایمان نیز ترکیبی از خاک نرم، سنگ ریزه و در برخی قسمت ها سنگ های نسبتاً متوسطی بود که در زیر پا باعث سُر خوردن می شد و حرکت را بسیار سخت و کُند می کرد.
پس از عبور از این اولین بخش وارد بر محوطه ای دشت گونه شدیم که دور تا دورش را رشته کوهایی که به صورت شرق به غرب در بخش شمالی و شمال به جنوب در بخش شرقی و غربی احاطه کرده بود و همچنین خود این فضای باز شیبی ملایم را که در ظاهر می دیدیم در موقع حرکت بسیار تند نشان می داد. رشته کوه های غربی حایل بین پلنگ چال و امام زاده داود بود و رشته کوهای شمالی حایل بین محوطه ی هتل توچال و پلنگ چال و رشته کوه های شرقی نیز حایل بین ایستگاه پنج با پلنگ چال و دره ی پشت سر نیز به قسمت پایین پناهگاه پلنگ چال می رسید.
هر چه جلوتر می رفتیم آفتاب ظهور جدی تری پیدا می کرد و البته باد خنکی که می وزید از سختی می کاست ولی به هر شکل گرمای آفتاب سخت می نمود. در مسیر سه سری گله ی گوسفند با سگ های گله ی کاملا آماده از بزرگترین تهدید های این حرکت بودکه باعث شد در طی مسیر با تغییر جهت دادن به سمت دست راست و پناه گرفتن در صخره ها هم نفسی تازه کنیم و با خوردن نسکافه استراحتی نموده و گله نیز عبور کند و بعد ادامه ی مسیر بدهیم. (قبلاً خطر سگ های گله در ارتفاعات را تجربه کرده ایم و به همین دلیل بنا نداریم بار دیگر این اتفاق بیافتد)پس از عبور گله مقدار در دامنه جناح شرقی به مسیر ادامه دادیم که از نکات جالبش چشمه های آبی بود که در آن گرما و وضعیت هوا وضعیتی کاملا استثنایی به این برنامه می داد. حدود یک ساعتی حرکت کردیم که به دامنه ای رسیدیم که در بخش قله ی آن می توانستیم ایستگاه هفت و صعود بر بالای هتل توچال را احساس کنیم، اما در حالی که ساعت حدود ده و نیم صبح را نشان می داد و تابش آفتاب و زمین زیر پا مجموعه ای بود که کار را بسیار سخت می نمود ولی شوق این که از این مسیر ظاهرا سخت وارد شدن به ایستگاه هفت و در صورت امکان رفتن به قله کاری بسیار شیرین است به این سختی فائق می آمد. به ویژه آن که بار دیگر چشمه های آب و بخصوص چشمه هایی که میزان آبی که از آن ها خارج می شد بسیار بیش از حد تصور بود ما را برآن می داشت تا برای دیدن چشمه های دیگر به مسیر ادامه دهیم.
حدود ساعت دوازده بود که خود را بالای ارتفاعات مشرف بر هتل توچال دیدیم. و تازه متوجه شدیم که جاده ای که از ایستگاه هفت به سمت غرب در خط الرأس امتداد دارد همان مسیری است که به سمت امامزاده داود می رود.
پس از کمی استراحت و شکر گذاری به درگاه خدای مهربان حرکت به سمت ایستگاه و از آنجا به سمت پایین با تله کابین را آغاز کردیم. روزی به یاد ماندی و پر خاطره بود و اگر در عکس ها بیشتر مناظر سر سبز می بینید به خاطر ویژگی خاص منطقه بود. آبی که در حد شستن یک استکان بیشتر در بیست و چهار تیرماه نمی توانستیم دستمان را در آب قرار دهیم.
جای همه ی دوستان خالی .

External Links

Add External Links text here.

Comments

No comments posted yet.